رونق اقتصاد شهر با زندهسازی فرسودگان
بافت مرکزی شهری مثل اصفهان محدودههای تاریخی و فرسوده را شامل میشود؛ بافتهایی که سالیان درازی بر سر آنها بحث وجود دارد. از یک سو کارشناسان میراثی و شهری میگویند بافت مرکزی اصفهان بافت تاریخی است و میتواند درآمدزا باشد و برای اقتصاد شهر مفید واقع شود و از سوی دیگر کارشناسان نوسازی بافت فرسوده معتقدند اگر برای این بافتها تدابیر ویژهای اندیشیده نشود، شاهد عمیق شدن مشکلات خواهیم بود و دیگر امکان احیای حیات شهری در این بافت مهم از شهر امکانپذیر نخواهد بود.
وارد بافت مرکزی شهری اصفهان که میشویم هر دو نظریه صادق است. در واقع از یک سو بافت محلهای اصفهان پر از خانه های تاریخی و گنجینههای میراثی است که برای شهر درآمدزا بوده و مثل الماس میدرخشند و از طرف دیگر به دلیل فرسودگی محلات و احیا نشدن آنها پس از سالها، آنها با دیگر بخشهای شهر ارتباط خود را از دست دادهاند و خدمات رسانی به آنها هر روز سختتر از روزهای قبل شده و توسعه در آنها کم کم باید به فراموشی سپرده شود. اما باید چه کرد و این موضوعات چگونه میتوانند به جای تخریب یکدیگر موجب هم افزایی شوند تا بافت مرکزی اصفهان هم درآمدزا باشد و هم راه توسعه را طی کند و دوباره شاهد حیات آنها باشیم؟ ابتدا عدهای از کارشناسان اعلام کردند میشود از طریق تعریف طرحهای بزرگ مقیاس، توسعه این محلات را رقم زد که مشکلات تراکم جمعیتی و ظرفیت منطقه در آنها دیده نشده بود و فقط صرف موضوع بهره وری اقتصادی مدنظر قرار داشت، اما رفته رفته چنین طرحهایی پخته شد تا مباحثی چون پروژه محرک توسعه مطرح شدند. پروژههایی که هم اقتصاد شهر و منطقه را مدنظر دارند و هم باعث ارتقای کیفیت زندگی مردم محله میشوند.اما چرا محرکهای توسعه برای چنین نقاطی پیشنهاد میشود؟ برای اجرای چنین پروژههایی بسترهایی از جمله بازآفرینی شهری به اجبار باید اجرایی شوند و همین مهم باعث میشود که محله راه توسعه خود را بدون آسیب زدن به الماس های محلات که همان خانههای تاریخی، حمام ها یا ...هستند، اجرایی کند . در چنین پروژه هایی آنچه بیش از همه به چشم میخورد خروج چنین محلههایی از رکود است؛ رکودی که برخی از محلات مرکزی شهر اصفهان را عجیب درگیر خود کرده است. اما چرا اصرار بر بازآفرینی تا این اندازه زیاد است که حتی از عبارت« اجبار» برای آن استفاده میشود؟ برنامههای بازآفرینی به عنوان یک استراتژی جامع برای دستیابی به کیفیت بیشتر در برنامه ریزی و طراحی شهری در مناطق با سطح ناکارآمدی اجتماعی و فضاهای نامطلوب شهری مورد استفاده قرار میگیرند و اصلا سوال اساسی این است که چرا پروژههای محرک توسعه برای چنین مناطقی به صرفه هستند؟ چون هدف اصلی پروژه محرک، خلق توسعه ای است که فراتر از عرصه خودش باشد و حضور فیزیکی توسعه به وضوح قابل مشاهده خواهد بود. در واقع پروژه محرک، تبلیغی بزرگ برای محدوده است که پیام ضمنی آن مکانی برای جذب سرمایهگذاری هاست و از این طریق است که پایداری اقتصادی و بهبودی کالبدی را توامان با یکدیگر داریم؛ یعنی هم اقتصاد شهری در این مناطق نفس تازهای میکشد و هم زیرساختهای فیزیکی بهبود پیدا میکنند. با این دو اتفاق یعنی تعریف پروژه محرک توسعه و به واسطه آن اجرای طرح بازآفرینی شهری در واقع در پی ایجاد تحرک و توسعه در چنین بافتهایی هستیم که رشد کالبدی - محتوایی بافت شهری در آن به کندی صورت می گیرد. جالب است بدانید بازآفرینی شهری به تنهایی همیشه مثبت هم نیست، این موضوع را به خوبی میشود در محله «اویل او داگزل» لندن دید که آنجا بازآفرینی شهری چون سوداگرانه و با هدف تامین اقتصادی صرف انجام شد، شهروندان رفته رفته متوجه شدند فضاهای عمومی ندارند و همه فضاهای عمومی به پروژههایی تبدیل شده است که تقاضاهای اقتصادی سرمایهگذاران را جواب میدهند و رفته رفته از این محله کوچ کردند و مشکلاتی نظیر از بین رفتن اقتصاد خرد محله را موجب شدهاند. گرچه تلاش های بازآفرینی شهری شباهتهای اساسی با هم دارند، اما از شهری به شهر دیگر در پاسخگویی به واقعیتهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تاریخی، تفاوت های زیادی مشهود است و قطعا آنچه در اصفهان اجرایی میشود نباید شبیه طرحی باشد که در تهران، مشهد، تبریز یا شهر دیگری اجرایی میشود. باید در این بافتها عملیاتها و پروژههایی تعریف شود که شاخص هایی چون نرخ اشتغال، تجارت فعال و.... را شامل شود و از سوی دیگر موجب تثبیت وضعیت کالبدی تاریخی و بهبود وضعیت کالبدی مسکونی غیر تاریخی باشد و شأن ساکنان نیز قطعا باید در آنها مدنظر قرار گیرد. سرمایهگذاری بخش خصوصی در این مدل پروژهها موضوع بسیار اساسی است، چراکه آنها هم شان منطقه را مدنظر قرار میدهند و هم سعی به بازسازی جذابتر میکنند، چون تراکم و زنده شدن به واسطه گردش مالی مهم است، امااگر این پروژه ها توسط سرمایهگذار دولتی اجرا شود، تحرک در چنین پروژههایی به بناهای نوساز، تراکم جمعیت و اراضی غیر بایر مشروط میشود. اما آیا همه چیز به سرمایهگذار بر میگردد و فقط عامل موفقیت یا شکست یک پروژه محرک توسعه در بافتهای مرکزی سرمایه گذاری و مدل آن است؟خیر چنین نیست، بلکه جمعیت فعال ساکن در چنین بافتهایی، فعالیت تجاری، دسترسی به زیرساختهای شهری و همچنین درصد بازگشت جوانان و جمعیت بومی مناطق از عوامل اصلی دیگر موفقیت چنین بافتهایی است.اگر به شهر اصفهان دوباره نگاه کنیم در مییابیم پروژه های کوچک محرک توسعه در بافتهای تاریخی و فرسوده بسیار جواب گرفته است. ابتدا به منطقه جلفا نگاه کنیم. میدان جلفا امروز با پروژههای کافه داری و تعریف مسیرهای جذاب پیاده روی توانسته جوانان را به خود جذب کند و از حالت رکود خارج شود. این موضوع را یکی دوسالی است که در بافت اطراف میدان نقش جهان هم شاهد هستیم. شاید پروژههای محرک توسعه کوچک و فقط به باز زنده سازی برخی خانه های تاریخی محدود باشد، اما همین موضوع موجب شده است تا از خروج جمعیت بومی این مناطق جلوگیری شود و جوانان منطقه و حتی جوانان از دیگر نقاط شهر به این مناطق بازگردند و رکود را از بافتهای تاریخی و بافت فرسوده اطراف میدان نقش جهان خارج کنند، هرچند هنوز هم تعریف پروژه های محرک توسعه برای مناطق سه و یک شهرداری اصفهان از الزامات جدی است، چراکه رخوت در بافت های فرسوده این مناطق در واقع رخوت اصفهان خواهد بود و باید هرچه سریعتر شهر را از این سکون حرکت دهیم تا حیات دیگری در اقتصاد شهری اصفهان ببینیم. اقتصادی شهری که حالا باید آرام آرام به دست بیاید و مدیران شهری هم دیگر متوجه جدیت موضوع آن شده اند و مدام حداقل به موضوعی چون اقتصاد شهری فکر میکنند، هرچند با اجرایی شدن پروژههایی که بتواند اقتصاد شهر را دگرگون کند، همچنان فاصله عمیقی وجود دارد.
کلیه حقوق این سایت متعلق به شهرداری اصفهان می باشد.
تولید، طراحی و پشتیبانی فنی: سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری اصفهان
افزودن ديدگاه